سواد دیجیتال

چرا رهبران زن در فناوری هنوز اقلیت‌اند؟

هزارتوی فرهنگی و اجتماعی
تابلویی از نقاشی مشهور «دو فریدا» اثر فریدا کالو به نمایش گذاشته شده که دو زن با لباس‌های متفاوت کنار هم نشسته‌اند و قلب‌های آنها از طریق رگ‌های باز به هم وصل شده است. فضای پس‌زمینه ابری و تیره است و چند نفر در مقابل نقاشی ایستاده‌اند و آن را تماشا می‌کنند.
محسن طهماسبی
محسن طهماسبی
زمان مطالعه ۶ دقیقه
بازبینی: شیرین منظری

شرایط امروز کشور، محیط را برای رشد افراد و کسب‌وکارها دشوار ساخته و موانع فراوانی سر راه کارآفرینان قرار داده. در چنین شرایطی حضور نیروهای جوان و تازه‌ نفس، از معدود امیدهایی است که زیست‌بوم فناوری ایران را با وجود تمام چالش‌ها به جلو می‌راند. 

این نیروهای تازه‌نفس با نبرد برای اهداف بلند پروازانه خود، چرخ‌های این زیست‌بوم را به حرکت درآورده و در حرکت نگه می‌دارند. اما در شرایطی که جامعه بیش از هر زمانی به این نیروهای تازه‌نفس محتاج است، موانع فرهنگی، اجتماعی و ساختاری، راه رشد نیمی از این نیروهای جوان را سد کرده‌اند.

اگرچه شرایط کنونی مسیر رشد را برای همگان دشوار کرده، اما سهم زنان از این مشکلات بیشتر است. زنان جوانی که با استعداد، انرژی و تلاش خود می‌توانستند خونی تازه در رگ‌های خسته زیست‌بوم استارتاپی ایران باشند، پشت موانعی قدیمی و ریشه‌دار متوقف شده‌اند. در این مقاله سه جبهه اصلی نبرد زنان در این مسیر را بررسی می‌کنیم:

هزارتوی فرهنگی و اجتماعی: ذهنیت خانه‌داری

برای زنان کارآفرین، بعضی از بزرگ‌ترین مشکلات قبل از برداشتن اولین قدم‌های تاسیس یک کسب‌وکار ایجاد می‌شوند. با وجود تغییرات گسترده در بافت شاغل در دهه‌های اخیر، هنوز ذهنیت خانه‌داری نسبت به زنان جوان وجود دارد. این موضوع برای زنان بلندپروازی که به دنبال کارآفرینی هستند بدتر هم می‌شود. سوگیری غالب در جامعه، پتانسیل تاثیرگذاری زنان در محیط‌هایی خارج از خانه را به چالش می‌کشد و گاهی به رسمیت نیز نمی‌شناسد. 

زنان کارآفرین و فعال در بازار کار مدام با سوالاتی درباره تاثیر منفی فعالیت‌هایشان بر نقش سنتی یک زن مانند دختر، مادر یا همسر بودن مواجه می‌شوند. این سوالات در پس‌زمینه، نقش‌های سنتی یک زن را به عنوان «وظیفه» و «نقش‌ اصلی» زن ترسیم کرده و فعالیت موازی در محیط کار را مانعی سهمگین بر این نقش‌ها معرفی می‌کنند. این در حالی است که نمونه‌های بسیاری از زنان کارآفرین، چه در ایران و چه در جهان، نشان می‌دهند که حضور فعالانه و هم‌زمان در محیط کار و خانواده امری ممکن است.

دو زن در حال قدم زدن در میان راهروهای باریک یک باغ پر از پرچین‌های بلند و سبز هستند.

القای چنین سوگیری‌هایی از جامعه، فشار روانی سنگینی را بر زنان و بلندپروازی‌هایشان وارد می‌کند، فشاری که صرفا متوجه زنان کارآفرین نیست. در شرایطی که پدیده مهاجرت در ایران به مشکلی بحرانی تبدیل شده و شکاف جدی را در نقش‌های مدیریتی به وجود آورده، این موانع اجتماعی نیمی از جمعیت مفید جامعه را از نقش‌آفرینی در این محیط باز می‌دارند.

اما مشکلات زنان در این مسیر به این مورد خلاصه نمی‌شود. اکثر زنانی که در این مسیر قدم می‌گذارند با مشکل «جدی گرفته نشدن» مواجه می‌شوند و ناچارند برای اثبات مهارت و جدیت خود، تلاش بسیار بیشتری به خرج دهند. با این وجود، حتی این تلاش بیشتر هم جدی گرفته شدن آن‌ها را تضمین نمی‌کند. این بحران عدم اعتبار، طلسمی است که از ابتدای مسیر گریبان‌گیر این زنان می‌شود و بر تمام جلسات و تعاملات آن‌ها سایه می‌افکند. در بسیاری از این تعاملات از زنان خواسته می‌شود تا «همکار مرد» خود را برای جلسات بفرستند.

این مشکل حتی در تعاملات درون‌سازمانی نیز مشاهده می‌شود؛ جایی که برخی کارمندان ممکن است صرفاً به دلیل «زن بودن» مدیر، صلاحیت او را برای تصمیم‌گیری و مدیریت نپذیرند و همین امر می‌تواند سازمان را با بحران مدیریتی مواجه سازد. از طرفی، قاطعیت یک مدیر یا رهبر زن نیز اغلب پذیرفته شده نیست و به عنوان رفتاری ناشایست تلقی می‌گردد. هنگامی که یک مدیر مرد نظرات خود را با شفافیت و قاطعیت بیان می‌کند، رفتار او به عنوان رفتار طبیعی مدیریتی شناخته می‌شود، اما در مورد مدیران و رهبران زن این‌چنین نیست. دیگران ممکن است چنین رفتارهایی از جانب یک مدیر زن را «گستاخانه» تلقی کنند و واکنش تندی به آن نشان دهند. این مشکل نه‌تنها دست رهبران زن در تعاملات درون‌سازمانی را می‌بندد، بلکه تعاملات برون‌سازمانی را نیز امری بسیار دشوار می‌کند. چنین برداشت‌هایی ریشه در پیش‌فرض‌های اجتماعی درباره «رفتار زنانه» دارند، پیش‌فرض‌هایی که زنان را ناچار می‌سازد برای ایجاد تعادل در قاطعیت، عملکرد خود در مذاکره و رهبری را محدود کنند.

شبکه‌های مردانه و درهای بسته سرمایه‌گذاری برای زنان

برای هر کسب‌وکاری، سرمایه مانند خون در رگ‌ها است. جذب سرمایه، به خصوص در ایران، برای همه مشکل است، 

اما این مسیر برای زنان موانع خاص‌تری به همراه دارد. سرمایه‌گذاری خطرپذیر در زیست‌بوم استارتاپی ایران موضوعی است که به شدت به روابط و شبکه‌سازی وابسته است. این شبکه‌ها و حلقه‌های قدرت که عموما متشکل از مردان هستند، در بسیاری از موارد، تصمیمات کلیدی را در فضاهای غیررسمی و «خودمانی» مردانه می‌گیرند. ورود زنان به این شبکه‌ها نه‌تنها امری بسیار مشکل است، بلکه در مواردی، درخواست‌های نابه‌جایی از آنان را نیز به همراه دارد.

نگاه سرمایه‌گذاران به کارآفرینان زن نیز نگاهی متفاوت است، به نحوی که سرمایه‌گذاری در چنین کسب‌وکارهایی «پرریسک‌تر» تلقی می‌شود و در جلسات جذب سرمایه، سوالاتی بیان می‌شوند که کمتر در جلسات با مردان دیده می‌شود. این موضوع حتی در سرمایه‌گذاری‌های خانوادگی و دوستانه نیز دیده می‌شود. در حالی که تلاش مردان خانواده یا حلقه دوستان برای ایجاد یک کسب‌وکار امری نسبتا عادی شمرده می‌شود، به تلاش زنان برای قدم گذاشتن در چنین مسیری با شک و تردید بیشتری نگاه می‌شود. در مواردی به این زنان توصیه می‌شود تا به‌ دنبال «هم‌بنیان‌گذار مرد» باشند تا جدی گرفته شوند. چنین سوگیری‌های تبعیض‌آمیزی، می‌تواند به‌تنهایی تیر خلاصی باشد بر رویاها و مسیر کارآفرینی زنان.

انگیزه، الگو و حمایت: سه حلقه زنجیر پیشرفت

مجموع تمام این موانع در کنار بسیاری از موانع دیگر، تفاوت معناداری میان تعداد رهبران زن و مرد در این فضا ایجاد کرده است. این تفاوت آشکار و کمبود الگوهای موفق زن در این میدان، به انگیزه زنان جوان و بلندپروازی آن‌ها آسیب جدی وارد کرده به گونه‌ای که ورود به چنین مسیری به عنوان یک زن، غیرممکن شمرده می‌شود. از طرفی داستان موفقیت زنان کمتر بازگو می‌شود و آن‌چنان به گوش زنان جوانی که به آن نیاز دارند، نمی‌رسد.

زنی در حال تماشای «رویا» اثر فریدا کالو  نقاشی هنری به سبک  سوررئال به تصویر کشیده شده که تخت خوابی چوبی با دو بخش را نشان می‌دهد؛ در پایین تخت زنی با پتوی زرد و طرح گیاهان خوابیده است و در بالای تخت اسکلت و دسته‌ای گل قرار دارد. پس‌زمینه نقاشی آسمانی ابری است که حس رمزآلود و خیال‌انگیز را به تصویر می‌دهد.
زنی در حال تماشای «رویا» اثر فریدا کالو (Frida Kahlo)

فراتر از انگیزه و الگو، عدم حضور فعال زنانی که فراتر از «مربی» و به عنوان «حامی» به زنان جوان‌تر کمک کنند نیز حس می‌شود. یک حامی برخلاف مربی، به هدایت شاگردان خود اکتفا نمی‌کند و حین همراهی در مسیر، درهایی را به روی آن‌ها باز می‌کند. 

تاثیر شبکه‌ها و روابط بر مسیر رشد یک فرد یا کسب‌وکار انکارناپذیر است. در شرایطی که زنان برای ورود به چنین شبکه‌هایی درگیر موانع جدی‌اند، کمک دیگر زنان به آن‌ها می‌تواند راه‌گشا باشد. بسیاری از این زنان جوان صرفا به دلیل احساس تنهایی در این مسیر، تسلیم این موانع می‌شوند. این در حالی است که نه تنها دیدن موفقیت دیگر زنان، بلکه دیدن تلاش‌های جاری آن‌ها برای پیمودن مسیر مشابه نیز می‌تواند انگیزه کافی برای ادامه باشد.

مردان نیز نقش مهمی در این معادله بازی می‌کنند. آن‌ها می‌توانند با مطالعه و شناخت موانع مسیر رشد زنان، به نقش احتمالی خود در این موانع آگاه شوند و آن را اصلاح کنند. بسیاری از مردان به شکل ناخودآگاه و تاثیر گرفته از سوگیری‌های اجتماعی در این موانع نقش بازی می‌کنند و آگاهی‌بخشی به آن‌ها می‌تواند مسیر را برای زنان هموارتر کند. با کنار گذاشتن این سوگیری‌ها و پیش‌فرض‌های اجتماعی، نگاه جنسیت‌زده حاکم بر این فضا کم‌رنگ‌تر شده و فضایی منصفانه‌تر برای همگان فراهم می‌شود.

نظر بدهید

    پست‌های مرتبط

    مطالب پرنگاه

    ویدیوهای نوشدارو

    ویدیو های بیشتر

    حکایت‌های کوتاه، حقیقت‌های بزرگ

    در این بخش، به بررسی دقیق و جامع نشانه‌ها و رفتارهایی می‌پردازیم که ممکن است به کلاهبرداری آنلاین مرتبط باشند. شناخت این موارد می‌تواند به شما کمک کند.

    ویدیو های بیشتر

    منابع