مقدمه
صبح یک روز معمولی. چای هنوز روی میز گرم است و اعلانها بیوقفه روی صفحه ظاهر میشوند. آگهیای چشم را میگیرد: «نیازمند دستیار خانم با حقوق بالا». متن، رسمی و مختصر است و وعدهها منطقی و وسوسهانگیز. چند پیام رد و بدل میشود، گفتوگویی کوتاه شکل میگیرد و قراری تعیین میشود. اما پشت این ظاهر حرفهای، چیزی نامرئی در حال لغزش است؛ فریبی که میتواند به سوءاستفاده، ضرر مالی یا زخمهای روانی منجر شود.
این روایت شاید در نگاه اول اغراقآمیز به نظر برسد، اما گزارشها و پژوهشها نشان میدهند چنین سناریوهایی نهتنها واقعی، بلکه رایجاند. پلتفرمهای آگهی آنلاین، چه در ایران و چه در جهان، بخشی جداییناپذیر از اقتصاد دیجیتالاند: فضاهایی بهظاهر ساده برای خرید، فروش یا جستوجوی کار. این پلتفرمها با اتصال کاربران و تسهیل تجارت، به رشد اقتصادی کمک میکنند. اما همین سادگی، وقتی با ناشناسماندن کاربران، نبود نظارت مؤثر و ضعف در سازوکارهای اعتماد همراه شود، به بستری برای فریب، جعل هویت، آزار و حتی خشونت تبدیل میشود.
کافیست کسی با نامی جعلی و تصویری غیرواقعی، «وانمود» کند آن چیزیست که نیست؛ و کاربری دیگر، بدون شناخت قواعد فضای دیجیتال، «اعتماد» کند. در این فضا، اعتماد به یک شناسهی کاربری میتواند بهایی سنگین داشته باشد.
فریب در این پلتفرمها با تهدید یا فریاد آغاز نمیشود، بلکه با جزئیاتی آشنا و بیخطر پیش میرود؛ نشانههایی که آرامآرام اعتماد میسازند. مشکل فقط یک آگهی مشکوک یا هویت جعلی نیست؛ مشکل، سیستمی است که چنین فریبهایی را ممکن میکند. سیستمی که گاهی با بیتوجهی پلتفرمها تقویت میشود و گاهی با اعتماد زودهنگام کاربران. نتیجه، شکافی عمیق است میان آنچه پلتفرمها «وعده» میدهند و آنچه کاربران واقعاً «تجربه» میکنند.
پلتفرم آگهی آنلاین چیست؟
پلتفرمهای آگهی آنلاین (Online Classified Ads Platforms) فضاهایی دیجیتالاند که کاربران در آنها میتوانند کالا، خدمات یا فرصتهای شغلی را آگهی کنند و مستقیماً با یکدیگر وارد معامله شوند. برخلاف فروشگاههای اینترنتی که در مدل سنتی خود مسئول کیفیت و صحت کالا یا خدماتاند، این پلتفرمها بر رابطهای کاربر-به-کاربر (C2C) استوارند؛ رابطهای که بنیان آن، اعتماد به اطلاعات ارائهشده توسط دیگر کاربران است.
بسیاری از این پلتفرمها، با تأکید بر نقش خود بهعنوان «واسطهی فناوری»، از مسئولیت حقوقی و اخلاقی محتوای آگهیها شانه خالی میکنند. در ساختارهایی مانند بازارگاهها (Marketplace)، مسئولیت میان پلتفرم و فروشنده تقسیم میشود، اما در پلتفرمهای آگهی، بار اصلی نظارت و راستیآزمایی بر دوش کاربران است.
این عدم نظارت مستقیم، آزادی و انعطاف بیشتری به کاربران میدهد؛ اما در عین حال بستری برای فریب، جعل هویت، نقض حریم خصوصی و سوءاستفادههای ساختاری فراهم میکند. در چنین فضایی، تشخیص یک آگهی واقعی از یک طعمهی دیجیتال دشوار میشود. اینجاست که پدیدهی «آگهیهای تسلیحشده» (Weaponized Classifieds) شکل میگیرد: آگهیهایی که نه برای معامله، بلکه برای فریب، تهدید یا آسیبرساندن طراحی شدهاند.
سازوکار فریب: نگاهی به مطالعات فرهنگ دیجیتال
چگونه کاربری با دیدن یک آگهی کوتاه در پلتفرمهای آگهی آنلاین، تنها با اتکا به متنی محترمانه و تصویری روشن، به فردی ناشناس پیام میدهد، اطلاعات شخصیاش را به اشتراک میگذارد یا قرار ملاقاتی ترتیب میدهد؟ این اعتماد ناگهانی نه از سادگی یا ناآگاهی، بلکه از واکنشهای انسانی به محیط دیجیتال سرچشمه میگیرد؛ محیطی بدون نشانههای هشدار معمول و با معماری ارتباطی متفاوت.
نظریهی «مهارزدودگی آنلاین» (Online Disinhibition Effect) توضیح میدهد که فضای دیجیتال، با حذف چهره، صدا و حضور فیزیکی، موانع رفتاری را تضعیف میکند. در این فضا، فریبکاران راحتتر دروغ میگویند و نقشهای جعلی بازی میکنند؛ کاربران نیز آسانتر اعتماد میکنند. گفتوگوهای بیواسطه و ناشناس، کاربر را بهتدریج به موقعیتی میکشاند که مرزهای محافظتی ذهنش فرو میریزد.
نظریهی «مدیریت حریم خصوصی» (Communication Privacy Management Theory) نیز نشان میدهد که کاربران در فضای آنلاین، مرز بین اطلاعات خصوصی و عمومی را بهراحتی جابهجا میکنند. اطلاعاتی که در دنیای واقعی تنها با نزدیکان به اشتراک گذاشته میشود -مثل نشانی منزل، وضعیت خانوادگی، عکسهای شخصی یا اطلاعات مالی- گاهی در گفتوگویی کوتاه افشا میشوند. این دادهها، در دست فردی با نیت سوء، به ابزاری برای تهدید، اخاذی یا آزار تبدیل میشوند.
فریب در این پلتفرمها اغلب ناگهانی نیست، بلکه فرایندی تدریجی دارد؛ چیزی که روانشناسان آن را «روانشناسی تدریجی فریب» مینامند. فریبکار با صبر، از پیامهای ساده و مودبانه شروع میکند؛ گفتوگوهایی که بهتدریج صمیمیتر شده و به تبادل عکس یا اطلاعات شخصی میرسند. همهچیز آشنا و منطقی به نظر میرسد، تا زمانی که دیگر دیر شده است.
فریبکار نشانههای «واقعی بودن» را بازسازی میکند: عکسهایی واضح، قیمتی معقول، متنی بینقص. اینگونه، ساختاری از باورپذیری شکل میگیرد که نه واقعیت، بلکه شبیهسازی (Simulacra) آن است؛ نمایی که کاربر به آن اعتماد میکند. نتیجه، فضایی است که فریب نهتنها محصول نیت سوء، بلکه بازتاب معماری ارتباطی پلتفرمهاست.
اینجاست که مفهوم «آگهیهای تسلیحشده» (Weaponized Classifieds) معنا مییابد: آگهیهایی طراحیشده نه برای معامله، بلکه برای فریب، آزار یا تهدید. مثالهای زیر این خطر را روشنتر میکنند:
- ایران (دیوار): مردی در تهران با آگهیهای جعلی استخدامی مثل «کار در خانه»، «استخدام پرستار سالمند» یا «منشی دورکار»، زنان جویای کار را هدف قرار داد. آگهیها رسمی، لحن پیامها مودبانه و وعدهی درآمد بالا بود، اما مقصد نهایی خانهای بود که برخی قربانیان در آن مورد آزار قرار گرفتند. در پروندهای دیگر، فردی با آگهیهای غیرواقعی، شماره تلفن زنان را جمعآوری کرد و آنها را با تماسها و پیامهای تهدیدآمیز یا آزاردهنده هدف قرار داد. پس از پیگیری قضایی دیوار و گزارش کاربران، این فرد شناسایی و بازداشت شد.
- هند (OLX): کاربری برای خرید گوشی موبایل با آگهیدهنده تماس گرفت. فروشنده مدعی استفاده از «پرداخت امن OLX Pay» شد و لینکی جعلی برای خریدار فرستاد. خریدار اطلاعات بانکیاش را وارد کرد و موجودی حسابش خالی شد (The News Minute, 2019).
- آمریکا (Facebook Marketplace): کاربری برای خرید خودروی دستدوم در پارکینگ فروشگاه زنجیرهای با فروشنده ملاقات کرد. خودرو ظاهراً بینقص بود و معامله انجام شد، اما چند روز بعد پلیس خودرو را به دلیل دزدی بودن توقیف کرد. خریدار ۱۰ هزار دلار ضرر کرد و فروشنده ناپدید شد (The Guardian, 2023).
- فرانسه (Leboncoin): کاربری که لپتاپی برای فروش گذاشته بود، ایمیلی با لوگوی رسمی سایت مبنی بر پرداخت وجه و درخواست ارسال کالا دریافت کرد. او کالا را پست کرد، اما پولی دریافت نشد. فرستنده از آدرس جعلی استفاده کرده بود.
- روسیه (Avito): کاربری با دریافت پیام آشنایی از طریق آگهی کار، وارد گفتوگویی صمیمی با آگهیدهنده شد. پس از مدتی، از او خواسته شد عکسهای شخصی ارسال کند. سپس تهدید آغاز شد: «یا پول میدهی یا عکسها را عمومی میکنم.» آویتو از ابزارهای هشدار پیام مشکوک و ارتباط امن بهره میبرد، اما کاربر وقتی متوجه فریب آگهیدهنده شد که دیگر دیر شدهبود.
در همهی این روایتها، سوءاستفاده از اعتماد در بستری رخ میدهد که برای ایجاد اعتماد طراحی شدهاست. این خطرات فراتر از آسیبهای فردیاند. مثلا کلاهبرداریهای عاشقانه (Romance Scams)، که اعتماد عاطفی را برای سوءاستفاده مالی یا روانی به کار میگیرند، میتوانند قربانی را ماهها درگیر کنند و افسردگی، اضطراب یا حتی اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) به جا بگذارند.
این آسیبها اعتماد عمومی به تعاملات دیجیتال را کاهش میدهند، کسبوکارهای مشروع را متضرر میکنند و زیرساختهای اعتماد در اقتصاد دیجیتال را فرسوده میسازند.
در ایران، نبود آموزش عمومی سواد دیجیتال این آسیبپذیری را تشدید میکند. بسیاری از کاربران نشانههای هشدار را نادیده میگیرند و تفاوت آگهی واقعی و جعلی را تشخیص نمیدهند. چنین فضایی نهتنها فریب را آسان میکند، بلکه بستری برای تکرار ساختاری خشونت و بیاعتمادی فراهم میسازد.
تلاش پلتفرمها برای افزایش امنیت کاربران: مبارزهای نابرابر
با گسترش کلاهبرداریها و آزارهای دیجیتال در پلتفرمهای آگهی آنلاین، برخی شرکتها تلاش کردهاند سازوکارهایی برای محافظت از کاربران ارائه دهند. اما این اقدامات اغلب به مبارزهای نابرابر میان سیستمهای نظارتی و فریبکاران منجر شده است؛ شبیه بازی موش و گربهای که در آن متقلبان، سریعتر، زیرکتر و سازگارترند.
بسیاری از پلتفرمها بهجای راهکارهای پیشگیرانه، پاسخهایی واکنشی ارائه میدهند. در حالی که برای تبلیغات هدفمند از پیشرفتهترین الگوریتمها بهره میبرند، مقابله با فریب را به ابزارهای ابتدایی مثل گزارشگیری دستی، مسدودسازی موقت یا فیلترهای ساده محدود کردهاند. این شکاف نهتنها ضعف فنی، بلکه در برخی موارد نشانهای از گریز ساختاری از مسئولیت است.
پژوهشها نشان میدهند که بعضی الگوریتمهای ساده مانند «جی۴۸» (J48) و «جنگل تصادفی» (Random Forest) میتوانند با تحلیل ویژگیهایی مثل قیمتهای غیرعادی، شمارههای VoIP یا تصاویر تکراری، الگوهای مشکوک را شناسایی کنند. جی۴۸ با ساخت درخت تصمیم و جنگل تصادفی با ترکیب چندین درخت تصمیم، به پلتفرمها کمک میکنند تا آگهیهای جعلی را سریعتر تشخیص دهند. ابزارهای پیشرفتهتر، مثل یادگیری عمیق، با تحلیل همزمان متن و تصویر آگهی و بررسی همبستگی میان اجزای آن، در ردیابی حسابهای جعلی کارآمدترند.
برخی پلتفرمها نیز اقدامات بومیتری انجام دادهاند. برای مثال در ایران، دیوار با همکاری پلیس، برخی متخلفان را شناسایی و بازداشت کرده و از راهکارهای مختلفی از جمله هوش مصنوعی، سامانهی احراز هویت و فیلترهای تشخیص آگهیهای مشکوک استفاده میکند. در سطح جهانی، Facebook Marketplace مناطقی امن برای تحویل حضوری کالا (Safe Exchange Zones) پیشنهاد داده و Craigslist بخشهایی با پتانسیل سوءاستفاده را حذف کرده است. همچنین، Gumtree در بریتانیا تیمهای پشتیبانی شبانهروزی راهاندازی کرده تا به شکایات کاربران رسیدگی کند.
اما این تلاشها با چالشهای جدی مواجهاند. فریبکاران بهسرعت خود را با تغییرات سامانهها تطبیق میدهند. وقتی شمارههای VoIP مسدود میشوند، به شمارههای اعتباری موقتی روی میآورند؛ وقتی کلیدواژههای مشکوک شناسایی میشوند، واژگان جدیدی به کار میبرند. تقلید واقعگرایانه و دستکاری حرفهای آگهیها، تشخیص را حتی برای الگوریتمهای پیچیده دشوار میکند.
پلتفرمهای کوچکتر نیز، بهویژه در کشورهای در حال توسعه، اغلب فاقد منابع فنی، انسانی یا مالی برای پیادهسازی این سامانهها هستند. این وبسایتها ناخواسته به شکارگاههایی آسان برای کلاهبرداران تبدیل میشوند. حتی در صورت شناسایی متخلف، نبود روندهای قضایی کارآمد یا امکان پیگیری بینالمللی، پیگرد حقوقی را زمانبر و گاه بینتیجه میکند.
حمایت از قربانیان نیز اغلب ناکافی است. نبود سازوکارهایی برای جبران خسارت، ارائهی مشاوره روانی یا حتی پاسخگویی ساده به شکایات، حس رهاشدگی کاربران را تشدید میکند. در حالی که برخی پلتفرمها مثل Gumtree گامهایی برای پشتیبانی بهتر برداشتهاند، این اقدامات در برابر گستردگی و پیچیدگی فریبهای دیجیتال همچنان محدودند.
در نهایت، افزایش امنیت در این فضاها تنها به فناوری وابسته نیست. مسئولیتپذیری پلتفرمها، نظارت نهادی مؤثر و آموزش کاربران، سه ضلع ضروری برای مقابله با این بحران ساختاری است. بدون این ترکیب، حتی پیشرفتهترین الگوریتمها نیز تنها ابزارهایی محدود در برابر فریبهای دیجیتال خواهند بود.
هشدارهایی مهم برای کاربران: شما نخستین و مهمترین خط دفاع هستید!
تصور کنید آگهیای چشمگیر میبینید: گوشی هوشمندی با قیمتی غیرقابل باور یا شغلی خانگی با درآمد میلیونی. در همان لحظه که که آمادهاید تا پیام دهید، لازم است لحظهای درنگ کنید: این آگهی میتواند آغاز یک معاملهی امن یا اولین گام در مسیر فریب باشد.
در بسیاری از کشورها چارچوبهای حقوقی شفافی برای مسئولیتپذیری پلتفرمهای آگهی وجود ندارد. این خلأ قانونی، پیگیری موارد کلاهبرداری را دشوار میکند و بار اصلی مسئولیت را بر دوش کاربر میگذارد. در چنین فضایی، هوشیاری، دقت و حتی اندکی بدبینی، نخستین خط دفاعی کاربر است. راهنمای زیر، مجموعهای از هشدارها و توصیههای عملی برای کاهش ریسک و افزایش امنیت شخصی است:
۱. فریب وعدههای اغواگر را نخورید
آگهیهایی با قیمتهایی غیرواقعی، فرصتهای شغلی بدون پیشنیاز مشخص، یا وعدهی پرداخت بالا بدون مصاحبه، اغلب طعمهاند. اگر چیزی بیش از حد خوب به نظر میرسد، تردید کنید.
۲. مکالمه را در داخل پلتفرم نگه دارید
تغییر سریع مسیر گفتوگو به واتساپ یا تلگرام میتواند نشانهای از تلاش برای خروج از نظارت پلتفرم باشد. گزارشها نشان میدهند که در مواردی، کاربران توانستهاند با حفظ مکالمات در چت داخلی، متخلفان را شناسایی و گزارش کنند. تا جای ممکن گفتوگو را در فضای تحتنظارت پلتفرم ادامه دهید.
۳. شمارههای مشکوک را با دقت بررسی کنید
شمارههایی با پیششمارههای غیرمعمول، یا شمارههای مبتنی بر ویاوآیپی (VoIP)، اغلب یکبارمصرف، تعویضپذیر و پیگیریناپذیرند. میتوانید شماره را در گوگل جستوجو یا با اپلیکیشنهای شناسایی تماس بررسی کنید.
۴. اصالت تصاویر را راستیآزمایی کنید
عکسهای بیش از حد حرفهای یا تکراری میتوانند از اینترنت کپی شده باشند. با استفاده از Google Reverse Image Search یا ابزارهای مشابه، بررسی کنید که آیا تصویر در آگهیهای دیگر نیز استفاده شده است یا نه.
۵. قرار ملاقات را با دقت تنظیم کنید
از تعیین محلهای خلوت مانند پارکینگ یا آپارتمان ناآشنا خودداری کنید. گزینههایی مثل کافههای شلوغ، مراکز خرید یا حتی مناطق امن تعریفشده توسط پلیس مناسبترند. همچنین، بههمراه داشتن یک آشنا یا اطلاعدادن به اطرافیان دربارهی قرار، میتواند ایمنی را افزایش دهد.
۶. پرداختهای امن را انتخاب کنید
روشهایی مانند رمزارز، کارتهای هدیه یا کیفپولهای بدون پشتوانه، غیرقابل پیگیریاند. بهتر است از سیستمهایی استفاده کنید که مبلغ را تا تأیید معامله نگه میدارند.
۷. به حس درونیتان اعتماد کنید
اگر فروشنده بیش از حد عجله دارد، ادبیات آگهی مشکوک است یا در طول مکالمه احساس ناخوشایندی دارید، همین نشانهها میتوانند چراغ خطر باشند.
این اقدامات ساده، همراه با آگاهی از فضای پلتفرم و استفادهی درست از ابزارهای امنیتی آن، میتوانند سپر شما در برابر فریبهای دیجیتال باشند. در غیاب حمایت موثر نهادها، این شما هستید که باید نخستین و محکمترین مدافع خود باشید.
نتیجهگیری
اعتماد، در معماری پلتفرمهای آگهی، نه ویژگی فنی بلکه بنیانی روانی و اجتماعیست. هرچه این فضاها بینظارتتر و رابطهها بیواسطهتر شوند، مسئولیت طراحی و نظارت سنگینتر میشود. اما این مسئولیت تنها به دوش پلتفرمها نیست. در بستر بحران اقتصادی، بیکاری، و پایینبودن سطح سواد دیجیتال، آگهیهای مشکوک بیش از همیشه کاربر جذب میکنند. فریب در این فضا، نتیجهی صرفِ بدخواهیِ یک کاربر نیست؛ محصول معماری پلتفرمیست که از ساختن اعتماد سود میبرد، اما برای محافظت از آن برنامهای ندارد. در جهانی با هویتهای متکثر و دروغهای نرم، امنیت دیجیتال بدون سواد دیجیتال دوام نمیآورد.
فناوری نیز اگر با پاسخگویی و آموزش همراه نشود، نه فقط بستری برای تسهیل زندگی، بلکه میتواند زیستبومی برای تکرار آسیب باشد؛ آسیبی که بهمرور، طبیعی جلوه میکند و در نهایت پشت تصویری صیقلی از یک آگهی ساده ناپدید میشود.