فیزیکدان برجستهی یکی از بهترین دانشگاههای دنیا در اتاق کارش پشت لپتاپ نشسته و مشغول گفتوگو با زیبارویی مجازی است. پیامها آرامآرام از تبریک تحصیلی تبدیل به زمزمهی وعدههای عاشقانه میشود. غافل از اینکه پشت این پیامها نه معشوقهای واقعی، بلکه یک دام خطرناک اینترنتی پنهان شده.
ماجرای پروفسور «پل فرامپتون» (Paul Frampton) آینهای است در برابر همه ما. داستان مردی که حتی هوش سرشارش در دنیای فیزیک، نتوانست او را از افتادن به دام «تله عاطفی» نجات دهد؛ فریبی که زخمش بسیار عمیقتر از زیان مالی است چون روح و روان قربانی را هم نشانه میگیرد. بهویژه اینکه داستان در مورد این استاد برجسته فقط به یک زخم روانی و مالی محدود نشد.
پرده اول: آغاز یک رویا
داستان از یک سایت دوستیابی شروع شد. پروفسور فرامپتون ۶۸ ساله پس از جدایی از همسرش، در این سایت با شبحی دیجیتال از «دنیس میلانی» آشنا شده بود؛ مدلی بسیار مشهور با میلیونها دنبالکننده در فضای مجازی.
کلاهبرداران برای دو ماه و نیم تاروپود رویای شیرینی را بافتند و به استاد دلباخته قول دادند فصل جدیدی از زندگیاش را در آمریکای جنوبی و در کنار معشوقهاش آغاز خواهد کرد. تصاویر درخشان و لبخند بینقص مدل چشمهای پروفسور را پر از رویا کرده بود.
پرده دوم: قدمزدن روی یخ
رویا آنقدر فریبنده بود که پروفسور هزاران کیلومتر را زیر پا گذاشت تا در بولیوی برای اولین بار دنیس را ملاقات کند. اما در قرار ملاقات نه از مدل مشهور خبری بود و نه از آغوشی گرم.
تنها مردی میانسال انتظارش را میکشید که چمدانی را به دستش داد و گفت متعلق به «دنیس» است. به او گفته شد که چمدان را به بوئنوس آیرس و از آنجا به بروکسل ببرد؛ جایی که بالاخره معشوقهاش را خواهد دید.
پرده سوم: قصر خیالی فرو میریزد
پس از ساعتها انتظار بینتیجه و در حالی که سگهای موادیاب مرتب دور چمدان میچرخیدند شک به دل پروفسور راه یافت. تصمیم گرفت به آمریکا بازگردد ولی دیگر دیر شده بود. در فرودگاه بوئنوس آیرس پرده آخر نمایش کنار رفت. ماموران در چمدان دو کیلوگرم کوکائین پیدا کردند که ماهرانه در آستر چمدان پنهان شده بود.
دنیای منطقی و منظم پروفسور در یک لحظه فرو ریخت. او با تمام وجود فریاد میزد که قربانی توطئهای عاشقانه شده؛ بازی پیچیدهای که تبهکاران با هویت جعلی دنیس میلانی برایش ترتیب داده بودند.
پیامکها و ایمیلهای کشفشده در دادگاه روایتی دیگر داشتند. پیامهایی مثل «نگران سگهای موادیاب هستم» یا «در بولیوی ارزشی ندارد، در اروپا میلیونها دلار میارزد» کار را برایش سخت کرد. دادگاه او را گناهکار شناخت و به پنج سال حبس در یکی از زندانهای بدنام بوئنوس آیرس محکوم شد.
فصل چهارم: در سلول پشیمانی
هنوز مهر محکومیت پروفسور خشک نشده بود که از دانشگاه اخراج و حقوقش قطع شد. دو سال و نیم بعد و با گذراندن نیمی از دوران محکومیتش آزاد و به انگلستان دیپورت شد.
البته او تنها قربانی این داستان نبود. دنیس میلانی واقعی که هیچ نقشی در این ماجرا نداشت، بعدها گفت: «من هم قربانیام. این افراد هویتم را دزدیدهاند و حالا برای خودم و خانوادهام نگرانم.»
پرده آخر: داستان عبرت انگیز
فرقی نمیکند شما نابغه فیزیک باشید یا کاربری تازهوارد؛ تا وقتی از هویت طرف مقابل مطمئن نشدهاید؛ روی لبه تیغ قدم میزنید. اگر نمیخواهید با چند کلیک و پیام ساده دچار دردسر شوید، این چند نکته را به خاطر بسپارید:
- هرگز به پیامهای ناشناس در شبکههای اجتماعی اعتماد نکنید.
- اگر پروفایل یک نفر (عکسها، شغل، زندگی) بیش از حد رویایی به نظر میرسد؛ به آن شک کنید.
- اگر طرف مقابل همیشه بهانهای برای عدم تماس تصویری میآورد، احتمالاً هویتش جعلی است.
- عکس طرف مقابل را در سرویس جستجوی تصویری گوگل بررسی کنید تا مطمئن شوید از جای دیگری برداشته شده یا نه.
- به محض اینکه کسی با بهانههای مختلف از شما درخواست پول کرد، بدانید که در دام افتادهاید.
- اطلاعاتی مانند آدرس خانه یا محل کار، حساب بانکی، رمزهای عبور یا دیگر جزئیات حساس را به یک غریبه آنلاین ندهید.
- عکس یا ویدیوی خصوصی ارسال نکنید. کلاهبرداران پس از دریافت چنین محتوایی از آن برای باجگیری و تهدید استفاده میکنند.
- اگر به هویت طرف مقابل شک کردید، بلاکش کنید و به پیامهایش پاسخ ندهید.
نظر بدهید