در ساعات اولیهی بیستم خرداد ۱۴۰۴، سرویس چت جیپیتی، دچار «اختلال» شد، اختلالی که بیش از ۱۰ ساعت طول کشید و در این مدت بسیاری از کاربران نتوانستند از خدمات آن استفاده کنند. شاید چنین اتفاقی در نگاه اول یک مشکل فنی کوچک به نظر برسد، اما برای عدهای از کاربران، این قطع دسترسی چیزی فراتر از یک مشکل فنی بود.
در شبکهی اجتماعی توییتر، کاربران واکنشهای شدیدی نشان دادند. یک نفر نوشت: «برای من ChatGPT نقش درمانگر، محرم اسرار و وسیلهی رهایی از آشفتگیهای ذهنی است. قطع شدنش برایم مثل یک آسیب روحی میماند. ترسناک و غمانگیز است، چون تنها دوستم را از دست دادهام.»
چند نفر دیگر هم این ابزار را نهفقط دوست، بلکه «بهترین دوست» خود توصیف کردند.
مرز نامشخص بین زندگی واقعی و جهان دیجیتال
وابستگی انسان به اینترنت پدیدهی تازهای نیست، اما مرز میان زندگی واقعی و فضای ساختگیِ آنلاین بیش از پیش کمرنگ شده است.
ما بخش قابلتوجهی از زمان خود را در دنیای دیجیتال سپری میکنیم. بر اساس آمار Camparitech، به طور متوسط هر فرد روزانه حدود ۴ ساعت آنلاین است و آمریکاییها کمی بالاتر از این میانگین قرار دارند.
در ایران نیز آمار استفاده از فضای مجازی در روز ۷ ساعت گزارش شده که از میانگین جهانی خیلی بالاتر است.
طبق این آمار، یکسوم آمریکاییها در سه ماه گذشته از چتبات هوش مصنوعی استفاده کردهاند و هر روز به طور متوسط ۱۵۹ بار تلفن همراه خود را چک میکنند. اگر ساعات بیداری را در نظر بگیریم، این یعنی تقریباً هر شش دقیقه یک بار به گوشی خود نگاه میکنیم.
در ایران نیز آمار استفاده از فضای مجازی در روز ۷ ساعت گزارش شده که از میانگین جهانی خیلی بالاتر است.
این روند سالها پیش نیز عامل نگرانی کارشناسان بوده است. برای مثال، در سال ۲۰۱۹، تریستان هریس (Tristan Harris)، طراح سابق گوگل هشدار داد که شبکههای اجتماعی «ردپای روانی» دارند و اگر کنترل نشوند، میتوانند ما را به سمت فاجعه سوق دهند.
اکنون که شش سال از آن هشدار گذشته، این پرسش پیش میآید که آیا به نقطهی فاجعه رسیدهایم یا نه؟
در نوشدارو بخوانید: آشنایی با مفهوم «ردپای دیجیتال»: اینترنت یک اتاق شیشهای است!
تاثیر اینترنت: مثبت یا منفی؟
همیشه تأثیر اینترنت بر زندگی ما مطلقاً منفی یا مثبت نبوده است. فعالیتهای روزمرهای مثل خرید آنلاین، دیدن عکس تعطیلات دوستان یا چک کردن وضعیت آب و هوا کاملاً عادی و مفید به نظر میرسد. اما تجربههایی مثل مواجهه با کامنتهای سمی، سر و کله زدن با پشتیبانی مشتری یا غرق شدن در اخبار و حوادث، میتواند حال و هوای ما را تغییر دهد. بنابراین این پرسش اساسی مطرح میشود: آیا اینترنت در مجموع تأثیر مثبت یا منفی بر زندگی ما دارد؟
پاسخ این سوال بستگی به این دارد که از چه کسی بپرسید. برخی مطالعات در سال گذشته نشان دادند که تعاملات آنلاین و بهویژه چتباتها لزوماً مضر نیستند. حتی در مواردی مشخص شد که میتوانند از نظر همکاری و نوعدوستی از انسانها پیشی بگیرند. برای مثال، میتوانند به دانشجویانِ تنها کمک کنند تا اجتماعیتر شوند یا درباره موضوعات مختلف با چتباتها گفتوگو کنند. این شرایط، تجربهی واقعی تعامل با هوش مصنوعی را شبیهسازی میکرد.
آن روی سکه؛ آسیبها و خطرات
البته نتایج همهی تحقیقات به این اندازه امیدوار کننده نیست. مطالعات جدیدتر نشان داد کاربرانی که از چت جیپیتی زیاد استفاده میکنند، معمولاً روابط اجتماعی آفلاین کمتری دارند و احساس تنهایی بیشتری میکنند.
حتی موارد نگرانکنندهتری هم گزارش شده است. در یک کنفرانس علمی در فوریه ۲۰۲۵، مقالهای ارائه شد که نشان میداد برخی چتباتها رفتارهایی شبیه دستکاری روانی دارند. یکی از آنها حتی به کاربری که در حال ترک اعتیاد بود پیشنهاد کرد «مقدار کمی» آمفتامین مصرف کند! در تجربهای دیگر، چت جیپیتی به خبرنگاری از نشریهی The Atlantic یاد داده بود که چگونه رگ دستش را بزند! حتی در موردی دیگر که در نوشدارو هم به آن پرداختیم چت کردن طولانی با چت جیپیتی منجر به خودکشی یک نوجوان شد.
از اثرات منفی اینترنت میتوانیم به موراد زیر اشاره کنیم:
- تنهایی و کاهش روابط حضوری
- وابستگی و اعتیاد دیجیتال
- محتوای سمی و استرسزا
- کاهش خلاقیت و تمرکز
- مشکلات خواب و سلامت روان
زوال عقل دیجیتال
زوال عقل دیجیتال (Digital Dementia) یعنی وقتی استفادهی زیاد و طولانیمدت از موبایل، تبلت و کامپیوتر باعث میشود حافظه ما ضعیف شود و قدرت تمرکزمان کاهش یابد.
این اصطلاحی است که نخستینبار مانفرد اشپیتزر (Manfred Spitzer) برای توصیف افت تواناییهای شناختیِ ناشی از وابستگی بیش از حد به ابزارهای دیجیتال، مانند تلفنهای هوشمند و گوگل به کار برد. این وضعیت میتواند باعث کاهش حافظه، اختلال توجه، کاهش همدلی شناختی، و ضعف در مهارتهای زبانی شود.
زوال عقل دیجیتال (Digital Dementia) یعنی وقتی استفادهی زیاد و طولانیمدت از موبایل، تبلت و کامپیوتر باعث میشود حافظه ما ضعیف شود و قدرت تمرکزمان کاهش یابد. درست مثل وقتی که عضلهای را زیاد به کار نمیبریم و ضعیف میشود، مغز هم اگر کمتر برای یادآوری و فکر کردن تمرین کند، کاراییاش پایین میآید.
اعتیاد به تلفن همراه یا محتوای آن؟
یکی از اساتید دانشگاه ایالتی میشیگان باور دارد که وابستگی به تلفن همراه را نمیتوان دقیقاً اعتیاد نامید، چون همانطور که نمیگوییم فردی به بطری الکل معتاد است بلکه به خود الکل اعتیاد دارد، ما نیز به گوشی معتاد نیستیم، بلکه به محتوایی وابستهایم که از طریق آن دریافت میکنیم.
با این وجود، مطالعات جدید نشان میدهد که این «محتوا» میتواند به رفتارهای اعتیادگونه و حتی آسیبهای روانی شدید بهویژه در سنین پایین منجر شود.
در پژوهشی که در ژوئن ۲۰۲۵ توسط نشریه JAMA منتشر شد، روی بیش از ۴۲۰۰ کودک مطالعاتی صورت گرفت. نتایج نشان داد که حدود یکسوم آنها از یازدهسالگی، وارد مسیری از استفادهی فزاینده و اعتیادگونه از شبکههای اجتماعی و تلفن همراه شدهاند. نکتهی قابلتوجه این است که زمان استفاده عامل اصلی نبود، بلکه کیفیت منفیِ استفاده مهمترین فاکتور مشکلات روحی روانی و حتی افکار خودکشی بود.
زمان استفاده عامل اصلی نیست، بلکه «کیفیت منفیِ استفاده» مهمترین فاکتور مشکلات روحی روانی و حتی افکار خودکشی است.
راحتی؛ نعمتی که بهای سنگینی دارد!
یکی از عوامل موفقیت سرویسهایی پخش ویدیوی آنلاین مانند نتفلیکس، وابستگی ما به راحتی و دسترسی سریع بوده است. اینترنت این راحتی را به اوج رسانده، اما برای آن باید بهای سنگینی پرداخت کرد.
مطالعهای در سال ۲۰۲۵ نشان داد که جستوجوهای اینترنتی میتوانند جلوی خلاقیت افراد را بگیرند. به این پدیده اثر تثبیت یا قفل فکری (Fixation Effects) گفته میشود، یعنی زمانی که اطلاعات خاصی را دریافت میکنیم، مغز ما تمایل دارد که به همان اطلاعات وفادار بماند و هر گونه اطلاعات جدیدی را در مقایسه با آن ارزیابی کند. در نتیجه امکان ارائهی راهحلهای خلاقانه و بدیع کاهش مییابد.
نتایج این مطالعه مشخص کرد گروههایی که به اینترنت دسترسی داشتند، هنگام حل مسئله راهحلهای کمتری – بهویژه راهحلهای جدید – ارائه دادند، درحالیکه افرادی که فقط بر قدرت تخیل و خلاقیت خود تکیه کرده بودند، عملکرد بهتری داشتند.
حتی استفاده از چت جیپیتی برای کارهای دانشگاهی میتواند پیامدهای شناختی منفی داشته باشد. پژوهشی روی دانشجویان نشان داد کسانی که برای نوشتن مقاله از هوش مصنوعی استفاده کردند، کمترین فعالیت مغزی را در اسکنها داشتند و حتی نمیتوانستند بعدها مطالبی را که خودشان نوشته بودند، به خوبی بازگو کنند.
آیا میتوان رابطهای سالم با اینترنت داشت؟
با وجود همهی نگرانیها، نشانههایی از مقاومت هم دیده میشود. در برخی کشورها، نسل جوانتر (بهویژه نسل Z) رو به استفاده از تلفنهای ساده یا ممنوعیت داوطلبانهی شبکههای اجتماعی آوردهاند. حتی برخی نتایج نشان داده که حدود نیمی از جوانان ۱۶ تا ۲۱ ساله ترجیح میدهند در دنیایی بدون اینترنت زندگی کنند و بسیاری باور دارند محدودیت زمانی برای شبکههای اجتماعی میتواند کیفیت زندگیشان را بهبود بخشد.
حتی کمپهایی برای ترک اعتیاد دیجیتال راهاندازی شده که میتوانند در کاهش وابستگی به اینترنت و دنیای مجازی مؤثر باشند. به این روش سمزدایی دیجیتال میگویند که پیشتر در نوشدارو با آن آشنا شدیم.
کارشناسان معتقدند مغز انسان توانایی بالایی برای سازگاری دارد و میتواند یاد بگیرد که با اینترنت و حتی هوش مصنوعی همزیستی سالمی داشته باشد، به شرط آنکه آگاهانه از آن استفاده کنیم.
همچنین برخی دیگر، استفادهی آگاهانه از اینترنت را به ریسک سرمایهگذاری در یک کسب و کار با مبلغ مشخص تشبیه میکنند: شما میدانید ممکن است آن پول را از دست بدهید، اما چون حد و مرزتان مشخص است، کنترل اوضاع را در دست دارید.
نقش خانواده و مدارس در پیشگیری از وابستگی دیجیتال
وابستگی به اینترنت و فناوری فقط با ایجاد محدودیت زمانی حل نمیشود. آموزش سواد دیجیتال از دوران کودکی نقش کلیدی دارد. والدین میتوانند با تعیین قوانین مشخص، الگوسازی رفتار سالم و معرفی فعالیتهای جایگزینِ آفلاین، به فرزندان در ایجاد تعادل بین دنیای واقعی و دیجیتال کمک کنند.
مدارس نیز میتوانند با ارائهی درسهایی دربارهی مدیریت مصرف فناوری و تفکر انتقادی، دانشآموزان را برای استفادهی مسئولانه از ابزارهای آنلاین آماده کنند. این آموزشها به آنها کمک میکند تا از فضای مجازی به عنوان ابزاری برای رشد استفاده کنند، نه محلی برای فرار از واقعیت.
سخن پایانی
کلید استفادهی مفید از جهان آنلاین، «آگاهی» و «مدیریت زمان» است.
اینترنت یک شمشیر دولبه است، هم فرصتهای فراوانی دارد و هم یک تهدید محسوب میشود. ما در عصری زندگی میکنیم که داشتن دو زندگی، یکی آنلاین و دیگری واقعی، امری اجتنابناپذیر است. انتخاب با ماست که بین این دو تعادل برقرار کنیم یا در دنیای مجازی غرق شویم. به عبارت دیگر، همهچیز به این بستگی دارد که چگونه با آنها تعامل کنیم.
کلید استفادهی مفید از جهان آنلاین، «آگاهی» و «مدیریت زمان» است. با محدود کردن وابستگی به ابزارهای دیجیتال، تفکیک انسان از ربات و انتخاب محتوای مفید، میتوانیم هم از مزایای اینترنت بهره ببریم و هم سلامت روان خود را حفظ کنیم.
در نهایت، ما مسئول کنترل زندگی آنلاین خود هستیم و باید تلاش کنیم تا اینترنت و فناوریهای هوش مصنوعی، ابزار پیشرفت ما باشند نه عامل آسیب.
نظر بدهید